زبانحال حضرت علی در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
بـازهم ای دخـترِ پيـغـمبرِ اكــرم بـمان مَرهَمِ دردِ علي، اي دردِ بي مَرهَم بمان زندگيِّ رو به راهی داشتم چـشمم زدنـد كوريِّ چشمِ همه با شانه هايِ خـم بمان دستهايِ تو شكستَش هم پناهِ مرتضاست تكيه گاهِ محكمِ من پيشِ من محكم بمان این نفس هایِ شکسته قیمتِ جانِ من است زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان آب ها از آسـيــاب افــتــاد خوبت ميكنم يارِ هجده ساله، هجده سالِ ديگر هم بمان رفته رفته كارِ من دارد به خواهش ميكشد التماست می كـنم پيـشم بمان پيـشم بمان |